هان ای حــســیــنــیـــان ، خیمه های عشق و عزا برپا دارید و نغمه های شور و شهادت سر دهید و بر سنج آگاهی و طبل رحیل بکوبید که " محرم" ، آغاز هجرت انسان، بهار اصحاب شهادت و فصل لاله های سرخ و شقایق های گلگون و زمان معراج " وارث آدم" از راه رسیده است.
از آن روز واقعه ، هرکس و هر قافله ای که ره می سپارد ، بی گمان در دوراهی انتخاب ، کاروان حسین را خواهد دید. پیوستن به این قافله ی نور را آدابی است که بی تشرف به آن اجازه ی ورود نمی دهند.
به حریم کاروان که رسیدی باید احرام شهادت بربندی و و چون ندای رسا ، اما حزین و غریبانه ی " هل من ناصر " شنیدی ، باید لبیک اجابت گویی؛ و اصحاب این کاروان را پیمان نامه است به رنگ خون و به زیبایی وسعت ایمان به نام "شهادت" ؛
امضا که کردی، بیرق سبز علمدار کربلا را بر سر خویش خواهی دید و این عطر بهشت است که به مشام تو می رسد. راه حسین(ع) کوتاه ترین راه بهشت است. خون جاری عاشورا تا ابد در رگ و ریشه ی آزادی جاری است. کدام آزاده ای است که وام دار قیام حسین و قیامتی که هفتاد و تن در آن روز واقعه بر پا کردند، نباشد؟
و کدام چشم است که مرثیه ی مصیبت ثارالله را بشنود و خونابه ی غم مظلومیت و غربت ایشان را از دیدگان فرو نریزد؟
گریه بر حسین ، الفبای آداب بیداری و علامتی است که میل به طهارت روح را گواهی میدهد و این آغاز کار است.
پس باید حـــســــیــــنــــی شد ...