اِتُدَم و محکم روی میز کوبیدم...
من_این چه وضعشه اخه؟!
خوشه کف دستشو محکم زد رو پیشونیشو گفت:
_ای خدا!...چته تو؟!خوبه الان مهندس شایان فر میاد بازم ادای مدیر مهدکودکا رو درمیاره...هی هیس !چتونه!؟...
بعدم با بی حالی خودشو رو صندلی پشت میزش پرت کرد...
من_مرگ و الان مهندس شایان فر میاد!...دهن شایان فر یه جوری بسته میشه ولی تو چجوری
دهن این مهندس زند خود شیرینو میبندی؟!
بقیه در ادامه مطلب