این اخرین قسمتیه ک فعلا میذارم
بقیه رمانو چهارشنبه هفته دیگه میذارم
دوستون دارم بااااااااااای
نظر یادتون نره
من باتعجب خیره شده بودم به امیروارغوان...خدا دروتخته رو خوب به هم جور کرده!!زن وشوهر جفتشون خل وچل ودیوونه وزورگوئن!!!حالاواقعا من بایدپاشم بااینابرم شمال؟!منه بیچاره که لام تاکام حرف نزدم...اری بی شعوربه جای من تصمیم گرفت وموافقت کرد!!مرده شورت وببرن ارغوان!!حالامن چجوری توکل سفر این گودزیلای بی ریخت اخموی میرغضب وتحمل کنم؟!بابابیخیال شین جونه ننه هاتون...من چه گناهی کردم که بایدهمسفراین رادوین دیوونه بشم؟!