ساعت ۱۱ صبح با صدای زنگ گوشیم بلند شدکم و چند دقیقه صبر کردم تا اوکی شم بعدشم بلند شدم
گلااااااااااب به روتون گلااااااااااب به روتون به سمت دستشویی رفتم
بعد از عملیات تخلیه سازی رفتم به سمت چمدونم چون امروز قراره با بچه های صخره نوردی بریم تهران برای مسابقات ساعت ۲ ظهر باید به راه آهن میرفتیم
من همیشه دقیقه نودیم امروز این کارو میکنم البته تنبل هم هستم ولی یه کوچولو چمدونم رو برداشتم
هرچی دم دستم بود رو انداختم داخلش و زیپشو بستم
رفتم از داخل کمدم و کوله مخصوص صخره نوردیم رو برداشتم و وسائل سنگین رو انداختم توشکمش سنگ،هارنست،کیسه پودر،پودر و همچنین دسمال سر ممکن بود نیاز بشه
رفتم به طرف اتاق آنیا ببینم داره چیکار میکنه دیدم داره پودر میریزه داخل کیسه پودرش اه چه کاریه باوا کی حوصله داره
داره همون سر مسابقه این کارو میکنیم ツخب رفتم پایین و دنبال بابام گشتم آهان یافتمش
بقیه در ادامه مطلب