جریان بوسه من و لیلی

1_بعد مدتی تونستم با لیلی قرار بزارم.
تو خیابون ولیعصر.خیلی دلمون برای همدیگه تنگ شده بود.
میخواستیم همدیگرو بغل کنیم و چندتا ماچ ابدار رد و بدل کنیم.
خب خیلی تابلو بود.
یه فکری به ذهنم رسید،زود از پله های پل عابر پیاده بالا رفتیم وسطای پل وقتی مطمئن شدیم کسی نمیاد زود همدیگرو بغل کردیم و چندثانیه عقده هامونو خالی کردیم.
حالا هروقت از اون پل رد میشم به حماقتم میخندم.
آخه رو پل ما کسی رو نمیدیدم همه مارو میدین

******************
2_توی راهرو مترو دیدم کسی نیست دست انداختم گردن لیلی و دوتا ماچ آبدار ازش گرفتم
دیدم بلندگو میگه:خواهران و برادران خجالت بکشید لطفا عفت اسلامی رو رعایت کنید
کی تو مترو دوربین مدار بسته نصب کردن؟؟

***************
3_دونفر که پیدا شدن موندیم منو لیلی
خانومه گفت طــــــبــــقـــــــــــه دوم
فرصت رو غنمیت شماردم چندتا ماچ از لیلی گرفتم تو بغل هم بودیم
در یهو باز شد
چندنفر منتظر سوار شدن بودن تو آسانسور
ولی من طبقه همکف رو زده بودم

*************
4_ماشینم شاستی بلند بود
خوبیش این بود ماشینای اطراف توشو نمیتونستن ببینن
خب من بودم و لیلی
ولی قوتی تابلو ایست گشت ارشادو دیدم
فهمیدم ماشین گشت شاستی بلند تره