loading...
سایت عاشقانه لحظه های خوش من و تو
*♥*♥*نویسنده سایت ما باشید*♥*♥*



سلام به سایت خودتون خوش اومدید

شما میتونین با فعالیت در انجمن و با گرفتن

و جمع کردن لایک،مدیریت انجمن رو برعهده بگیرن

کاربر برتر ما در انجمن باشید




ویرایش پروفایلویرایش پروفایلویرایش پروفایلدل نوشته ها و مطالب عاشقانه خود را درلحظه های خوش من و توبه صورت رایگان منتشرکنیدویرایش پروفایلویرایش پروفایلویرایش پروفایل

ویرایش پروفایلویرایش پروفایلویرایش پروفایلشما عزیزان میتوانید  عاشقانه های خودتون در لحظه های خوش من و تو به اسم خودتون بین هزاران بازدید کننده به اشتراک بگذارید!ویرایش پروفایلویرایش پروفایلویرایش پروفایل

ویرایش پروفایلویرایش پروفایلویرایش پروفایلبرای ارسال نوشته های خود به لینک زیر مراجعه کنید

و بعد از نوشتن متن خود و ارسال آن مطالب شما کمتر از یک روز در صفحه نخست سایت قرار خواهدگرفتویرایش پروفایلویرایش پروفایلویرایش پروفایل

ویرایش پروفایلارسال پست جدید  کلیک کنویرایش پروفایل






آخرین ارسال های انجمن
roya22.ir بازدید : 356 شنبه 04 مرداد 1393 نظرات (0)

دختری ۲۰ ساله هستم، در دوران عقد به سر می برم. شوهرم تحصیل کرده است و من به شدت به او علاقه دارم، اما مدت دو هفته است که با هم قهریم، او اهل کنایه زدن و متلک گفتن است و اشتباهات کوچک من را تلافی می کند. به من بی توجهی و از خانواده ام دوری می کند و خانواده خودش را بیشتر از ما دوست دارد.

اعظم متین نژاد- کارشناس ارشد روان شناسی:قهر! متلک! تلافی! و … تبادل هایی مخرب برای یک رابطه صمیمانه است.وجود اختلاف در زندگی زناشویی به خاطر تفاوت های زن و مرد، اختلافات فرهنگی، بزرگ شدن در دو محیط متفاوت و … امری طبیعی و اجتناب ناپذیر است. اما آن چه که این اختلافات را به فضایی برای حل تعارضات، رشد و پختگی رابطه و درک و تفاهم تبدیل می کند یا فضایی برای ابراز پرخاشگری و متشنج کردن اوضاع، به نحوه واکنش ما به این اختلافات و روش هایی که برای حل آن در نظر می گیریم بستگی دارد. دعوا با صدای خیلی بلند به رابطه صدمه نمی زند بلکه هنگام دعوا؛ سرزنش، تحقیر و تمسخر، حالت های بدنی خصمانه، دست های گره کرده و حالت چهره است که به رابطه صدمه می زند. هر بار بعد از چنین دعواهایی احساس می کنید، بیشتر از طرف مقابل دور شده اید و بیشتر احساس آزردگی و ناامیدی می کنید. ارتباط تحقیرآمیز،عزت نفس همسران را متزلزل می کند و حل مسئله دوجانبه را غیرممکن می سازد. از طرف دیگر ارتباط شفاف از عزت نفس محافظت و فضای مناسبی را برای حل مشکلات فراهم می کند. ارتباط شفاف به معنای این است که ما مسئولیت عواقب گفته های خود را بپذیریم.

راهکارهای ارتباط شفاف در ادامه مطلب

roya22.ir بازدید : 357 شنبه 04 مرداد 1393 نظرات (0)

عشق های مبتذل و ازدواج های بی سرانجام

مجله سپیده دانایی: به طور کلی، ازدواج به دنبال پاسخ دادن به یکسری نیازهای رواشناختی انجام می گیرد. یعنی ازدواج ساز و کار فرهنگ پذیرفته و متمدنانه ای است برای زمینه سازی ارضای نیازهایی که نیاز جنسی فقط یکی از آنهاست. در واقع نیازهایی دیگر مانند نیاز به تعلق، امنیت، احساس ارزشمند بودن، مسئولیت پذیری، احساس استمرار درباره دستاوردها – از جمله فرزندان – استمرار نسل و نیاز به قابل پیش بینی بودن امور مهم از جمله روابط انسانی معنادار، همگی، جزء نیازهایی هستندکه در یک ازدواج سالم می توان به آن پاسخ داد.

منظور از نیاز به استمرار که منعکس کننده نیاز پایه ای تر پیش بینی پذیری امور است، آن است که افراد ترجیح می دهند اگر رابطه عاطفی معناداری با کسی دارند، به آن استمرار ببخشند. پیمان ازدواج نیز از طریق زمینه سازی تعهد متقابل این استمرار را پیش بینی می کند. از آنجا که فرد از طریق ازدواج خود را درون قاعده و چهارچوبی حس می کند، با فرض اینکه طرف مقابل با او خواهد ماند، می تواند با امنیت خاطر روی این رابطه سرمایه گذاری کند

**************************

بقیه در ادامه مطلب

roya22.ir بازدید : 310 شنبه 04 مرداد 1393 نظرات (0)

فرایند کشف بی وفایی و روابط خارج زناشویی و شوک ناشی از کشف آن

هنگامی که فردی ازدواج می کند، به شریک زندگی اش قول می دهد که تا زمان مرگ به او وفادار بماند و انتظار اعتماد متقابل، اساس تعهد زناشویی می شود؛ اما عنصر مهم و ناگفته این اعتماد که به زبان آورده نمی شود، این است که زن و شوهر تنها با یکدیگر رابطه عاطفی داشته باشند و شخص دیگری در این صمیمیت، شریک نباشد؛ در صورتی که زوجی پی به بی وفایی همسرش و شکسته شدن این پیمان ببرد، ضربه روحی و عاطفی عمیقی را تجربه خواهد کرد. زمانی بی وفایی روی می دهد که یکی از زوجین در حالی که در ظاهر پایبند این تعهد است، پنهانی با فرد دیگری رابطه برقرار می کند و این پیمان را می شکند.

لحظه ای که فردی به بی وفایی همسرش پی می برد، احساس شکست می کند و این پرسش ها در ذهنش ایجاد می شود: «این رابطه چند وقت است که وجود داشته است؟ آیا رابطه بین ما تمام شده است؟ آیا می توانم این مسئله را نادیده بگیرم؟ و … که در نهایت این پرسش ها منجر به خشم، شرم، احساس لطمه، دل شکستگی، انتقام جویی و … خواهد شد

**************************

بقیه در ادامه مطلب

 

roya22.ir بازدید : 356 شنبه 04 مرداد 1393 نظرات (0)

مجله سپیده دانایی: بسیاری از افراد متأهل از یکنواختی زندگی زناشویی شکایت می کنند.

یکنواختی می تواند با خود بی حوصلگی، کسلی و بی اهمیت شدن نسبت به همه چیز را بیاورد و در موارد حادتر منجر به افسردگی یا جدایی همسران از یکدیگر یا طلاق عاطفی شود.

وقتی با برخی از افراد صحبت می کنیم می بینیم بعد از گذشت چند سال (و شاید هم کمتر) تقریبا همه کارها و اقدامات خود در زندگی زناشویی را روتین و تکراری می دانند؛ دیگر آن شوق قبل از دیدار و آن سرخوشی و انرژی بعد از ملاقات وجودت ندارد. اگر شما هم نگران یکنواخت شدن زندگی زناشویی هستید یا به آن مبتلا شده اید، توجه به موارد زیدر ادامه مطلب ر و استفاده از آنها در زندگی زناشویی، شاید بتواند زندگی شما را نسبت به یکنواخت شدن نجات دهد.

بقیه در ادامه مطلب
roya22.ir بازدید : 299 شنبه 04 مرداد 1393 نظرات (0)

زندگی مثبت: خیلی از افراد اعتقاد دارند بین ازدواج و شاد بودن رابطه مستقیمی وجود دارد اما عده‌ای دیگر زندگی کردن در تجرد را مساوی با آرامش بیشتر و دوری از تنش می‌دانند.

مجردها خود را شاد و متاهل‌ها خود را شادتر می‌دانند و گاهی هم برعکس، اما واقعیت چیست و برای شاد بودن باید بین کدام یک از این دو وضعیت را انتخاب کرد؟ متاهل باشیم یا مجرد؟ ما به شما علاوه بر این، راه‌های دیگری را که می‌توان با آنها شاد بود، را معرفی می‌کنیم…

نمی‌توان به قطعیت گفت که همیشه بین ازدواج و شادمانی رابطه مثبتی وجود دارد و انسان‌های متاهل الزاما انسان‌های شادتری هستند. همچنین در مورد مجردها هم این موضوع صدق می‌کند و نمی‌شود با اطمینان گفت که تجرد شادی و نشاط بیشتری را به همراه دارد بلکه آن چیزی که در این بین اهمیت دارد کیفیت نوع زندگی و روابط شماست
****************************
بقیه در ادامه مطلب
roya22.ir بازدید : 318 پنجشنبه 02 مرداد 1393 نظرات (0)
((طواف خانه دل کن که کعبه را خلیل ساخت و دل را خدای خلیل))
 

مردی برای اصلاح سر و صورتش به آرایشگاه رفت. در حال کار گفتگوی جالبی بین آنها در گرفت. آنها درباره موضوعات و مطالب مختلف صحبت کردند. وقتی به موضوع « خدا » رسیدند. آرایشگر گفت: من باور نمی کنم خدا وجود داشته باشد. مشتری پرسید: چرا باور نمی کنی؟
آرایشگر جواب داد: کافی است به خیابان بروی تا ببینی چرا خدا وجود ندارد. به من بگو، اگر خدا وجود داشت آیا این همه مریض می شدند؟ بچه های بی سرپرست پیدا می شد؟ اگر خدا وجود می داشت، نباید درد و رنجی وجود داشته باشد. نمی توانم خدای مهربانی را تصور کنم که اجازه می دهد این چیزها وجود داشته باشد.
مشتری لحظه ای فکر کرد، اما جوابی نداد، چون نمی خواست جر و بحث کند. آرایشگر کارش را تمام کرد و مشتری از مغازه بیرون رفت.
به محض این که از آرایشگاه بیرون آمد، در خیابان مردی دید با موهای بلند و کثیف و به هم تابیده و ریش اصلاح نکرده. ظاهرش کثیف و ژولیده بود. مشتری برگشت و دوباره وارد آرایشگاه شد و به آرایشگر گفت: می دانی چیست، به نظر من آرایشگرها هم وجود ندارند.
آرایشگر با تعجب گفت: چرا چنین حرفی می زنی؟ من این جا هستم، من آرایشگرم. من همین الان موهای تو را کوتاه کردم. مشتری با اعتراض گفت: نه! آرایشگرها وجود ندارند، چون اگر وجود داشتند، هیچ کس مثل مردی که آن بیرون است، با موهای بلند و کثیف و ریش اصلاح نکرده پیدا نمی شد. آرایشگر جواب داد: نه بابا، آرایشگرها وجود دارند! موضوع این است که مردم به ما مراجعه نمی کنند.

مشتری تائید کرد: دقیقاً! نکته همین است. خدا هم وجود دارد! فقط مردم به او مراجعه نمی کنند و دنبالش نمی گردند. برای همین است که این همه درد و رنج در دنیا وجود دارد.

roya22.ir بازدید : 305 پنجشنبه 02 مرداد 1393 نظرات (0)

دو برادر با هم در مزرعه خانوادگی كار می كردند كه یكی از آنهاازدواج كرده بود و خانواده بزرگی داشت و دیگری مجرد بود .

شب كه می شد دو برادر همه چیز از جمله محصول و سود را با هم نصفمی كردند .

یك روز برادر مجرد با خودش فكر كرد و گفت :‌ درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم .

من مجرد هستم و خرجی ندارم ولی او خانواده بزرگی را اداره می كند .

بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت .

در همین حال برادری كه ازدواج كرده بود با خودش فكر كرد و گفت : درست نیست كه ما همه چیز را نصف كنیم .

من سر و سامان گرفته ام ولی او هنوز ازدواج نكرده و باید آینده اش تأمین شود .

بنابراین شب كه شد یك كیسه پر از گندم را برداشت و مخفیانه به انبار برادر برد و روی محصول او ریخت .

سال ها گذشت و هر دو برادر متحیر بودند كه چرا ذخیره گندمشان همیشه با یكدیگر مساوی است .

تا آن كه در یك شب تاریك دو برادر در راه انبارها به یكدیگر برخوردند .

آن ها مدتی به هم خیره شدند و سپس بی آن كه سخنی بر لب بیاورند كیسه هایشان را زمین گذاشتند و یكدیگر را در آغوش گرفتند

roya22.ir بازدید : 388 پنجشنبه 02 مرداد 1393 نظرات (1)
 
 
نیستش ، نمیدونم کجاست ، چه میکنه
ولی میدونم که ندارمش
هیچوقت نخواستم که تو را چشمات به یاد بیارم
نمیخواستم که تو رو تو گم ترین ارزوهام ببینم
نمیخواستم که بی تو به دیوارا بگم هنوزم دوست دارم
اخه تو هول و ولای پریشونی ها تو رو نداشتم
ای بی مروت
دیگه دلی میمونه که جور دل کبوتر بتپه ؟
که با شما از جون زندگیش بگه ، بگه که هنوز زندست ؟
اگه صدا صدای منه نفس اگه نفس تو
بزار که اون خوش غیرتاش بدونن
که دل داداشی دیگه دل نمیشه
نه این واسه ما دیگه دل نمیشه
نوشته شده توسط:bahare74
roya22.ir بازدید : 319 پنجشنبه 02 مرداد 1393 نظرات (0)

نشسته بودم رو نيمكت پارک، کلاغ‌ها را می‌شمردم تا بیاید. سنگ می‌انداختم بهشان. می‌پریدند، دورتر می‌نشستند. کمی بعد دوباره برمی‌گشتند، جلوم رژه می‌رفتند. ساعت از وقتِ قرار گذشت. نیامد. نگران، کلافه، عصبی‌ شدم. شاخه‌گلی که دستم بود سَرْ خَم کرده داشت می‌پژمرد.

طاقتم طاق شد. از جام بلند شدم ناراحتیم را خالی کردم سرِ کلاغ‌ها.

گل را هم انداختم زمین، پاسارَش کردم. گَند زدم بهش. گل‌برگ‌هاش کَنده، پخش، لهیده شد. بعد، یقه‌ی پالتوم را دادم بالا، دست‌هام را کردم تو جیب‌هاش، راهم را کشیدم رفتم. نرسیده به درِ پارک، صِداش از پشتِ سر آمد.

صدای تندِ قدم‌هاش و صِدای نَفَس نَفَس‌هاش هم.

برنگشتم به‌ رووش. حتی برای دعوا، مُرافعه، قهر. از در خارج شدم. خیابان را به دو گذشتم. هنوز داشت پُشتم می‌آمد. صدا پاشنه‌ی چکمه‌هاش را می‌شنیدم. می‌دوید صِدام می‌کرد.

آن‌طرفِ خیابان، ایستادم جلو ماشین. هنوز پُشتَ‌م بِش بود. کلید انداختَ‌م در را باز کنم، بنشینم، بروم. برای همیشه. باز کرده نکرده، صدای بووق - ترمزی شدید و فریاد - ناله‌ای کوتاه ریخت تو گوش‌هام - تو جانم.

تندی برگشتم. دیدمش. پخشِ خیابان شده بود. به‌روو افتاده بود جلو ماشینی که بِش زده بود و راننده‌ش هم داشت توو سرِ خودش می‌زد. سرش خورده بود روو آسفالت، پُکیده بود و خون، راه کشیده بود می‌رفت سمتِ جوویِ کنارِ خیابان.

ترس‌خورده - هول دویدم طرفش. بالا سرش ایستادم.

مبهوت.
گیج.
مَنگ.
هاج و واج نِگاش کردم.

تو دستِ چپش بسته‌ی کوچکی بود. کادو پیچ. محکم چسبیده بودش. نِگام رفت ماند روو آستینِ مانتوش که بالا شده، ساعتَ‌ش پیدا بود. چهار و پنج دقیقه. نگام برگشت ساعتِ خودم را سُکید.

چهار و چهل و پنج دقیقه!

گیجْ - درب و داغانْ نِگا ساعتِ راننده‌ی بخت برگشته کردم. چهار و پنج دقیقه بود!!

نوشته شده توسط shiva

roya22.ir بازدید : 353 چهارشنبه 01 مرداد 1393 نظرات (0)
منتظِر....
خداحافظى \\\"من\\\" نباش!
\\\"من\\\"؛
هر کِه را
به خدا سپردم.....
دیگر پس نیاورد...!
 
 
 

 

roya22.ir بازدید : 279 چهارشنبه 01 مرداد 1393 نظرات (0)
 
ازروزی که نامت ملکه ذهنم شد
احساس میکنم که جمجمه ام
باشکوه ترین امپراتور دنیاست....!

 

تعداد صفحات : 45

درباره ما
*♥*سلام عزیزان*♥* به سایت من خوش اومدین*♥* لحظه های خوشی را برای شما آرزومندم*♥* بهترین سایت عاشقانه*♥*
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    شما از ما چه می خواهید
    حمایت کنید از ما

    http://up.roya22.ir/up/roya2/Pictures/baner/banerasli/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%8A%20%D8%AA%D8%A8%D9%84%D9%8A%D8%BA.gif

    برای حمایت از ما 

    و دسترسی سریع به سایت ما

    کد زیر در امکانات سایت خود بزارید


    امکانات سایت
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/a9d262b96c86.png
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/del.png
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/del22.png
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/del33.png
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/9cd69f85be4d.png
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/del55.png
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/del222.png

    خانه تکونی

    خانه تکانی

    برای خانه تکانی دلم
    امروز وقت خوبی ست 
    چه سخت است پاکیزه کردن همه چیز
    اززدودن خاطره های کهنه گرفته
    تا شستن گردوغبار دلتنگی...
    روی طاقچه های تنهایی
    آه ! ای خدا! خانه تکانی چه سخت است!!!        
                    "م.بهنام"

    آمار سایت
  • کل مطالب : 1873
  • کل نظرات : 808
  • افراد آنلاین : 309
  • تعداد اعضا : 1979
  • آی پی امروز : 452
  • آی پی دیروز : 311
  • بازدید امروز : 5,682
  • باردید دیروز : 1,399
  • گوگل امروز : 0
  • گوگل دیروز : 4
  • بازدید هفته : 12,548
  • بازدید ماه : 12,548
  • بازدید سال : 162,417
  • بازدید کلی : 2,550,009
  • کدهای اختصاصی

    الکسا