loading...
سایت عاشقانه لحظه های خوش من و تو
*♥*♥*نویسنده سایت ما باشید*♥*♥*



سلام به سایت خودتون خوش اومدید

شما میتونین با فعالیت در انجمن و با گرفتن

و جمع کردن لایک،مدیریت انجمن رو برعهده بگیرن

کاربر برتر ما در انجمن باشید




ویرایش پروفایلویرایش پروفایلویرایش پروفایلدل نوشته ها و مطالب عاشقانه خود را درلحظه های خوش من و توبه صورت رایگان منتشرکنیدویرایش پروفایلویرایش پروفایلویرایش پروفایل

ویرایش پروفایلویرایش پروفایلویرایش پروفایلشما عزیزان میتوانید  عاشقانه های خودتون در لحظه های خوش من و تو به اسم خودتون بین هزاران بازدید کننده به اشتراک بگذارید!ویرایش پروفایلویرایش پروفایلویرایش پروفایل

ویرایش پروفایلویرایش پروفایلویرایش پروفایلبرای ارسال نوشته های خود به لینک زیر مراجعه کنید

و بعد از نوشتن متن خود و ارسال آن مطالب شما کمتر از یک روز در صفحه نخست سایت قرار خواهدگرفتویرایش پروفایلویرایش پروفایلویرایش پروفایل

ویرایش پروفایلارسال پست جدید  کلیک کنویرایش پروفایل






آخرین ارسال های انجمن
fatiii بازدید : 295 پنجشنبه 09 مهر 1394 نظرات (0)

داستان درباره پنج تا دختره که داستان از زبون اونا نقل میشه و اونا تو یک شب دست به کاری میزنن که عواقبشو نمیدونن

_چیشده

_نمیدونم

_خیلی عجیبه 

_حالا چیکار کنیم

_لعنتی

ترانه

 

 

_یاسی مطمئنی

یاسمین :اوهوم کی با منه

منو آنا با هم گفتیم من

یاسی:نازیلا هستی

نازی:مگه میشه نباشم 

آلما یکوچولو میترسید ولی اونم راضی کردیم 

_خو یاسی الان تو که بلدی ما به چی نیاز داریم 

یاس:کاغذ و خودکار میزو کاسه با آب 

تا اونا کارا رو انجام بدن من درباره خودمون بگم 

من باران و خواهر دوقلوم آناهیتا و یاسمین و آلما در سن 19سالگی بسر میبریم آلما رفیقمه و یاسی دختر داییم و نازیلا دوسته صمیمیمه و 21سالشه 

ما یه هفته ای میشه اوندین تو خونه مجردیه نازیلا و موندگار شدیم :)

نازیلا:هووووی ترانه کوجایی؟

_همینجا...

_آره جونه عمت

یه اخم کردم 

نازی:خو شوخی کردم تران جونم 

_اوکی 

یه نگاه به ساعت کردم دیدم تازه دهه

_بروبچ میگم تازه دهه بزاریم برا دو سه شب 

با این نظرم همه موافقت کردن 

رفتم تلوزیونو روشن کردم زدم Pmc دیدم یه شعر از داریوشه خواستم بزنم شبکه بعدی دیدم نوشته بعدی امیر تتلوو

آخ موووون من عاشقه تتلوام

_بچه ها بعدی از تتلوعه بیاین 

هرچهارتاشون با کله اومدن چون اونا هم مثه من عاشقشن

وآآای خوابم نمیبره تتلوعه میشه گفت یکی از غمگین ترین وشعراش 

با این شعر یاده همه دردام میفتم 

تتلو خوند تو خوبی همه بچه بازیا...

هعی یاده رضا افتادم که تازه باهاش قهر کردم سره بچه بازیه خودم خیلی ناراحت شدم 

یاده عمم افتادم 

یاده غزل ک هنو دنباله انتقامه و از همه بدتر دشمنیه ایمان

:(

وقای شعر تموم شد همه دپ بودیم بعدش چنتا شعره شاد اومد که خودم اول ازهمه بلند شدم و همه رو بلند کردم و بعدش رفتیم سراغه شام درست کردن

دیدم ساعت 12/5گفتم اون قضیه رو بهشون بگم

_بچه ها 

آنا:بنال

_بیتربیت 

آنا:از تو یاد گرفتم خو بگو 

_ایمانو نزدیک دانشگاه چندروز پیش دیدم

چندلحظه کپ کردن و همه با هم میپرسیدن با کی بود...چیکار کرد...و...

_یکی یوی با فواد بود عادی بود ریلکس ولی من از تعجب داشتم میمردم

آنا:چیییییی؟با فواد 

_آره 

خلاصه تا دو نیم درباره اینکه از قبل برنامه ریزی شده بوده و... حرف میزدیم که یهو یاسی گفت:ترانه تو مطمئن شدی که تعقیبت نکردن 

با ترس بهش نگا کردم

نازیلا :ترآآآآآآآآنه

_اکسکیوزمی لیدیز

آلما:بعدم اگه میدونستن دانشگاه کجاست خونه رو هم میدونستن 

آنا:بریم احظاره روح

با موافقت همه رفتیم سراغه احظاره روح

یاس:بچه ها دستاتونو به هیچ وجه ول نکنید

ارسال نظر برای این مطلب

کد امنیتی رفرش
درباره ما
*♥*سلام عزیزان*♥* به سایت من خوش اومدین*♥* لحظه های خوشی را برای شما آرزومندم*♥* بهترین سایت عاشقانه*♥*
اطلاعات کاربری
  • فراموشی رمز عبور؟
  • نظرسنجی
    شما از ما چه می خواهید
    حمایت کنید از ما

    http://up.roya22.ir/up/roya2/Pictures/baner/banerasli/%D8%A8%D8%B1%D8%A7%D9%8A%20%D8%AA%D8%A8%D9%84%D9%8A%D8%BA.gif

    برای حمایت از ما 

    و دسترسی سریع به سایت ما

    کد زیر در امکانات سایت خود بزارید


    امکانات سایت
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/a9d262b96c86.png
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/del.png
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/del22.png
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/del33.png
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/9cd69f85be4d.png
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/del55.png
    http://up.roya22.ir/up/roya2/t-anjoman/1/del222.png

    خانه تکونی

    خانه تکانی

    برای خانه تکانی دلم
    امروز وقت خوبی ست 
    چه سخت است پاکیزه کردن همه چیز
    اززدودن خاطره های کهنه گرفته
    تا شستن گردوغبار دلتنگی...
    روی طاقچه های تنهایی
    آه ! ای خدا! خانه تکانی چه سخت است!!!        
                    "م.بهنام"

    آمار سایت
  • کل مطالب : 1873
  • کل نظرات : 808
  • افراد آنلاین : 266
  • تعداد اعضا : 1979
  • آی پی امروز : 530
  • آی پی دیروز : 400
  • بازدید امروز : 2,669
  • باردید دیروز : 2,819
  • گوگل امروز : 1
  • گوگل دیروز : 6
  • بازدید هفته : 2,669
  • بازدید ماه : 2,669
  • بازدید سال : 152,538
  • بازدید کلی : 2,540,130
  • کدهای اختصاصی

    الکسا