وای خدا خاک تو سرم کلاس شرو شده که وای حالا چه کار کنم یه ایه الکرسی خوندمو در زدم و رفتم تو شایان داشت درس میداد برگشت طرف درو منو دید وای خدا خدا یه لبخند اومد روی لبش ولی یهو اخم کرد با صدایی که سعی داشت عصبانی نشون بده گفت الان چه وقته اومدنه خانوم مهری سرمو انداختم پایین گفت ایندفعه رو میبخشم بفرمایید تو وای خداجونم شکرت خدایا عاشقتم سرمو اوردم بالا و گفتم ممنون استاد . با مهربونی خاصی گفت خواهش میکنم . رفتم نشستم پیش نرگس سلام کردیم و دست دادیم .
اخیش بالاخره تموم شد نمیدونم این شایان چرا اینجوریه همه وقت کلاسو یه نفس درس میده نمیگه بابا ما هم ادمیم . ولی خدایی صبح خیلی باحال شده بود قشنگ معلوم بود به زور داره اخم میکنه . اخه خیلی جذاب شده بود قربونش برم عه عه این من بودم الان کم کم دارم به خودم شک میکنم دیگه مطمئنم که دوسش دارم. ای کاش اونم دوسم داشته باشه ولی نه اون منو دوس نداره ولی تاگه نداره پ چرا اون روز بوسم کرده وا چه ربطی داره من با همه ی پسرا روبوسی میکنم . اونم مثه من با همه ی دخترا روبوسی میکنه یه لحظه از این فکر که دخترای دیگه رم بوس کرده سرم گیج رفت . ینی هیچ حسی بهم نداره وای خدایا
سلام به سایت خودتون خوش اومدید
شما میتونین با فعالیت در انجمن و با گرفتن
و جمع کردن لایک،مدیریت انجمن رو برعهده بگیرن
کاربر برتر ما در انجمن باشید
دل نوشته ها و مطالب عاشقانه خود را درلحظه های خوش من و توبه صورت رایگان منتشرکنید
شما عزیزان میتوانید عاشقانه های خودتون در لحظه های خوش من و تو به اسم خودتون بین هزاران بازدید کننده به اشتراک بگذارید!
برای ارسال نوشته های خود به لینک زیر مراجعه کنید
و بعد از نوشتن متن خود و ارسال آن مطالب شما کمتر از یک روز در صفحه نخست سایت قرار خواهدگرفت
